به گزارش سینماپرس، بهکارگیری ادبیات «ضعف و ناکارآمدی» در روزهای اخیر، از سوی «رئیسجمهور پزشکیان» شدت گرفته است. ادبیاتی که بیش از آنکه صرفاً یک انتخاب زبانی باشد، حامل پیام سیاسی و مدیریتی مشخصی از جانب اول شخص اجرایی کشور است. ادبیاتی که اگرچه میتواند با نیت صداقتورزی و یا فاصلهگیری از جوانب انتخاب اشتباه و توجیه عملکرد ضعیف دولتمردان خسته دولت چهاردهم در اقدام و عمل موثر مطرح شود، اما در عمل خطر تثبیت تصویر ناتوانی و ناکارآمدی «نظام جمهوری اسلامی» را در اذهان و افکار عمومی بههمراه دارد. ادبیاتی که به نوعی تکرار مؤلفههای مدیریتی مدنظر «شبکه نفوذ» در حقنه واژهی «نمیشود» و «نمیتوانیم» به عمق وجود و جان انسان ایرانی است. جنایتی که در دهه ۹۰ هجری شمسی و توسط دولتمردان «دولت حسن روحانی» مورد پیگیری ویژه واقع میشد و حالا در پس شکست نظامی دشمن در فرایند «دفاع مقدس ۱۲ روزه» از ماهیتی جدید برخوردار شده و به شکل «بنبست نمایی» ظهور و بروز یافته است.

استفاده از ادبیات «بنبست نمایی» توسط مدیران بخشهای مختلف اجرایی در کشور و بالاخص شیب تند استفاده از این ادبیات در روزهای اخیر توسط «رئیسجمهور پزشکیان» آن هم در فضای حاکمیت «جنگ روانی» شدید و همهجانبهای بر علیه ایران و ایرانی، یک اتفاق ساده نسیت! زیرا حتی خردسالان هم میدانند که در سیاست، «زبان» فقط ابزار توضیح نیست و اساسا «زبان در سیاست» به عنوان «ابزار قدرت» مورد شناسایی واقع میشود. از این جهت وقتی عالیترین مقام اجرایی کشور مکررا از «نمیتوانیم» و «دست بستهایم» سخن میگوید، افکار عمومی نه با یک روایت واقعگرایانه، بلکه با اعترافی ویژه مواجه میشود. اعترافی مبنی بر «به بنبست رسیدن نظام مدیریتی کشور»! اعترافی که در گام نخست تودههای اجتماعی زیر فشار بحرانهای اقتصادی و فرسایش معیشت و ... را دچار یاس میسازد. تودههایی که همچنان ایستاده و تاب آوری خود را در سایه دلار ۱۳۰ هزار تومانی و سکه ۱۴۰ میلیون تومانی و ... نشان دادهاند. تودههایی که حالا بیش از هر چیز نیازمند نشانهای از امکانِ تغییر هستند و در این شرایط بجای شنیدن ایده دولتمردان برای تغییر وضعیت موجود، هر روز با مشتی سخنرانی مایوس کننده و خوانش فهرستی بلندبالا از محدودیتها توسط مدیران دولت چهاردهم مواجه میشوند. فهرستی که حالا چند وقتی است که توسط «رئیسجمهور پزشکیان» و سایر دولتمردان در محافل مختلف و به سبک «کاراکتر گلام» در «کارتون سفرهای گالیور» تکرار میشود و با نوعی از ادبیات «من می دونم… کارمون تمومه… من می دونم!» جامعه مخاطبان خود را به سمت نوعی از «بنبست رسیدن انقلاب اسلامی» رهنمون میگردد.

تمرکز بر «بنبست نمایی» و «بنبست سازی» در حالی است که «انقلاب اسلامی» پدیدهای که حالا با استقامت و مجاهدت «ملت ایران» طی حدود نیمقرن گذشته، توانست دوران خُردسالی خود را پشت سربگذارد و اقدام به «نظامسازی» و «سیستمسازی» مبتنی بر ساختاری جدید نماید. ساختاری که عملا نظم جهانی را وارد دوگانهی جدیدی با عنوان «اسلام» و «استکبار» نموده و «جمهوری اسلامی» را با وجود همه کاستیهای اقتصادی و معیشتی و ... به پدیدهی برجسته در جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان مبدل ساخته است. کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبهاء، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، رکورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فناوریهای مهم از قبیل هستهای و سلولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیت جوان کارآمد و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجهی جهتگیریهای «انقلاب اسلامی» و استقرار نظام «جمهوری اسلامی» است.
در همین راستا «جواد شمقدری» ریاست جامعه اسلامی هنرمندان نسبت به اشتباه دولتمردان دولت چهاردهم در تنظیم ادبیات و استفاده از واژگان «بنبست نمایی» و «بنبست سازی» واکنش نشان داد و با انتشار پیامی در صفحه ویراستی خود در فضای مجازی نوشت: «بنبست نمایی و بنبست سازی یکی از شگردهای جدید غرب برای از بین بردن وجهه نظام جمهوری اسلامی است. شگردی که میخواهد وجاهت انقلاب اسلامی را در دوران افول لیبرال دموکراسی، برای برقراری یک نظام مردمی و کارآمد و جایگاه یک الگو، برای تودهها و نخبگان سرگشته جهان مخدوش سازد»

ارسال نظر